معنی جد اعلای پیامر اکرم
حل جدول
هاشم بن عبدمناف
جد اعلای پیامبر اکرم
هاشم بن عبد مناف
جد پیامبر اکرم
عبدالمطلب
جد اعلای کوروش بزرگ
هخامنش
جد اعلای پیامبر (ص)
هاشم
واژه پیشنهادی
ابراهیم(ع)
لغت نامه دهخدا
اکرم. [اَ رَ] (ع ن تف) گرامی تر. (آنندراج) (ناظم الاطباء):
مصباح امم امام اکمل
مفتاح همم همام اکرم.
خاقانی.
چون باریتعالی او را از اکرم نفوس در مناقب و مفاخر شناخت لاجرم... مقدر ساخت. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 458). || بخشنده تر. (یادداشت مؤلف) (آنندراج). کریمتر.
- امثال:
اکرم من حاتم.
اکرم من اسیری عنزه.
اکرم من الاسد.
اکرم من العذیق المرجب. (یادداشت مؤلف). || منزه تر. || بزرگتر. (ناظم الاطباء). بزرگتر. بزرگوارتر. ج، اکرمین. جج، اکارم. (یادداشت مؤلف). بزرگوارتر. ج، اکرمون. جج، اکارم. (مهذب الاسماء). || (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (یادداشت مؤلف).
- اکرم الاکرمین، گرامی ترین گرامی تران. کنایه از خداوندتعالی: بعد از فضل اکرم الاکرمین و فیض ارحم الراحمین ثقت و اعتماد بر کفایت و شهامت تست. (سندبادنامه ص 50).
عربی به فارسی
پدر بزرگ , پدر بزرگ یا مادر بزرگ , جد یا جده
فرهنگ عمید
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی آزاد
اَکْرَم، محترم تر (ین)، گرامی تر (ین)، کریم تر (ین)، جوانمردترین،
معادل ابجد
633